دختری به کورش کبیـــــ ـر گفت:
من عــــــــــــ ـاشق شما هستم.
کورش به او گفت لیــــــــــ ـاقت تو برادر من است،
که از من زیبــــــــ ـاتر و برازنـــــــ ـده ترست،
او در پشت سر تو ایستاده است.
دختر برگشت و پشت سر کسی را ندید!
کورش گفت: اگر عـــــــــ ـاشق بودی
هیــــــــ ـچ وقت پشت سرت را نگاه نمی کردی…